نهمین ماهگرد هدیه گلی البته با تاخیر
سلام مامان جون . بازم دیر اومدم اخه اصلا وقت نمی کنم بیام آپ کنم . مگه با وجود فرشته ای مثل تو دیگه وقت برام می مونه . اول از همه تولد 9 ماهگیت مبارک عروسکم . خبرای این مدتو که نیومدم برات می نویسم . تقریبا دهه ی آخر شهریور خاله افسانه اینا رفتن مسافرت برا همین ما شبا می رفتیم خونشون می خوابیدیم . من خیلی تو فکر بودم که نکنه با جابجا شدن اذیت بشی البته تو مسافرتا و ... امتحان خودتو پس داده بودی ولی گفتم بالاخره بچه ای دیگه... ولی خداروشکر خیلی خوب بودی و مشکلی نداشتی خداروشکر . خداروهزار مرتبه شکر که فرشته ای مثل تورو خدا به من داده . شبای اول می رفتی تو اتاقا فکر کنم دنبال فاطمه و ریحانه و البته خاله افسانه و عمو امیر می گشتی قرب...
نویسنده :
مامان هدیه
16:01